(بساط، میز و غیره) برچیدن، جمع کردن
After dinner, we cleared away the dishes.
پس از شام ظرفها را جمع کردیم.
(ابر) عبور کردن، رد شدن، گذشتن، (مه) برخاستن، رفتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «clear away» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clear away